سیر جنگ در سال اول
تاريخ : 4 / 8 / 1392برچسب:ارتش,سازمان عقیدتی سیاسی,بسیج ,پایگاه مردمی, | 12:23 | نویسنده : بسیجیان ارتش

ارتش  

پایگاه مردمی ارتش جمهوری اسلامی ایران:

 

پایگاه مردمی ارتش::جنگ در حالی آغاز شد که هنوز بیش از 19 ماه از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران نگذشته و نظام جمهوری اسلامی تثبیت نگردیده بود. در گوشه و کنار کشور حوادث مختلفی روی می‌داد که امنیت ملی کشور را تهدید می‌کرد و یکپارچگی و آرامش آن را در معرض خطر قرار می‌داد. سپاه پاسداران و کمیته‌های انقلاب اسلامی و نیروهای مردمی هنوز انسجام کافی و سازمان یافته‌ای نداشته و از لحاظ آموزش‌های نظامی در حال طی مراحل اولیه و ابتدایی این تخصص‌ها بودند و تصور روشنی از توان و کارآیی خود نداشتند؛ ارتش جمهوری اسلامی ایران در حال انطباق خود با ارزش‌ها و هنجارهای انقلاب و درگیر با مسائل ناشی از تجدید سازمان و به‌ویژه پاک‌سازی‌های نیروی انسانی خود و در عین حال به‌شدت درگیر رزم در مناطق آشوب‌زده در غرب، شمال‌غرب، جنوب‌غرب و پاره‌ای مناطق شمالی کشور بود.

 

تحولات ارتش و فشارهای وارده از درون و بیرون آن و تلاش ضد انقلاب برای تضعیف و حتی انحلان این سازمان سبب گردید که ارتش قدرت و توان رزمی‌اش را که اساس بازدارندگی است، دراندازه بسیار زیادی از دست بدهد.

 

هجوم عراق به‌کشور جمهوری اسلامی ایران با این فرض طرح‌ریزی شده بود که ارتش نظام جدید جمهوری اسلامی ایران فاقد توان لازم برای مقابله است، اگرچه این مطلب صحت دارد که ارتش با مشکلات و عدیده روحی، آموزشی، سازمانی، تعمیر و نگهداری تجهیزات و ... گریبان‌گیر بود، اما از زمینة مطلوب تجهیزاتی، آموزشی و سازمانی بهره داشت و به‌شدت نسبت به‌امنیت کشور و حراست از انقلاب اسلامی احساس مسؤولیت می‌کرد. از‌این‌رو، آمادگی لازم را برای رفع مشکلات امنیتی کشور و بحران‌های گوناگون از جمله وضعیت جنگی به‌سرعت به‌دست آورد؛ انقلابیون ارتش از مدیران میانی گرفته تا کارکنان پایور، نقش اساسی را در این مسیر ایفا کردند.

 

 

 

آغاز هجوم سراسری عراق

 

جنگ رسمی و همه‌جانبه با تهاجم نیروی هوایی عراق به‌۱۹ نقطة مهم از جمله پایگاه‌های هوایی غرب کشور و فرودگاه مهرآباد تهران، در ساعت ۱۴ روز ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ آغاز شد و نیروهای زمینی ارتش عراق از شمال قصرشیرین تا خرمشهر تجاوز سراسری خود را آغاز کردند.

 

نیروهای زمینی ارتش عراق در سه صحنه عملیاتی تقریباً مستقل به‌خاک ایران حمله کردند:

 

الف) صحنه عملیاتی جنوب. (استان خوزستان):

 

سپاه سوم عراق، شامل: پنج لشکر، سه لشکر زرهی و دو لشکر مکانیزه با هدف تصرف خرمشهر، آبادان، بستان، سوسنگرد، اهواز،‌ دزفول و اندیمشک.

 

ب) صحنه عملیاتی میانی. (استان ایلام و کرمانشاهان):

 

سپاه دوم عراق با ۵ لشکر (دو لشکر زرهی، یک لشکر پیاده و دو لشکر مکانیزه) با هدف تصرف سومار، نفت‌شهر، گیلان‌غرب، قصر شیرین و سرپل ذهاب.

 

ج) صحنه عملیاتی شمال. (استان کردستان، آذربایجان غربی):

 

سپاه یک عراق شامل: دو لشکر پیاده با هدف کمک به‌تجزیه کردستان و تصرف پاره‌ای ارتفاعات در آذربایجان غربی.

 

سازمان نیروی هوایی عراق که با استعداد ۲۵۰۰۰ نفر از نُه پایگاه هوایی تشکیل شد، دارای ۳۹۵ فروند هواپیماهای شکاری، بمب‌افکن و ترابری و ۱۳۲ فروند بالگرد، یک‌هزار و 200 قبضه توپخانه ضدهوایی سبک و متوسط، تعدادی موشک‌های زمین به‌هوا بود.

 

نیروی زمینی عراق با استعداد ۲۰۰۰۰۰ نفر در ۱۲ لشکر و در قالب سه سپاه سازمان یافته بودند که در تابعیت سازمانی وزارت دفاع قرار داشتند. تجهیزات نیروی زمینی عراق عبارت بودند از:

 

دوهزار و 850 دستگاه تانک، دستگاه نفربر زرهی و یکان‌های موشکی زمین‌به‌زمین از نوع اسکاد. تقریباً تمامی این تجهیزات ساخت شوروی بود و یک هزار و 200 نفر مستشار روسی و ۱۵۰ کوبائی در خدمت ارتش بعثی بودند.

 

نیروی دریایی عراق، با استعداد، پنج هزار نفر بیش از ده فروند ناوچه‌های موشک‌انداز پیشرفته اوزآ ساخت ایتالیا در اختیار داشت.

 

جمعیت عراق در این زمان به بیشتر از ۱۴ میلیون نفر بالغ می‌شد.

 

عراق، بخش قابل توجهی از نیروهایش را در خوزستان به‌کار گرفت که در واقع هدف اصلی‌اش را تشکیل می‌داد و نیمی از توان زرهی خود را هم در صحنه عملیاتی خوزستان وارد کار زار کرد.

 

در آغاز تهاجم عراق به‌ایران، تنها لشکر ۹۲ زرهی درکنار چند گردان پیاده از لشکر ۲۱ پیاده و گروه رزمی ۳۷ زرهی از مرکز پیاده شیراز، دفاع از خوزستان را در جبهه جنوبی بر عهده داشتند. تیپ ۸۴ پیاده خرم‌آباد و لشکر ۸۱ زرهی کرمانشاه نیز دفاع از جبهه میانی را در استان‌های کرمانشاه و ایلام بر عهده داشتند. باید متذکر شد که در این زمان یکان‌های ذکر شده از نظر تجهیزات و نیروی انسانی دارای مشکلات و نواقص فراوانی بودند و بدین ترتیب، هنگام تهاجم عراق در مقابل ۱۲ لشکر مهاجم، عملاً کمتر از چهار لشکر ایرانی قرار داشتند و این یعنی یک توان رزمی شکننده به‌همین جهت، روزهای آغازین جنگ با قدرت ابتکار عمل دشمن و غافلگیری نیروهای خودی همراه شد، اما این وضعیت دیری نپایید و تقریباً در همان ماه‌های نخستین سال اول جنگ، نیروهای جمهوری اسلامی ایران که با تجدید سازمان و تقویت خود آمادگی رزمی مناسبی کسب کرده بودند، شروع به‌آزادسازی بخش عمده‌ای از مناطق اشغالی در داخل خاک خود کردند.
مقاومت

 

بررسی مراحل اولیه جنگ نشان می‌دهد که ارتش جمهوری اسلامی ایران باوجود عدم برابری توان رزمی (از نظر کمی نه کیفی) با دشمن، موفق شد تهاجم عمومی ارتش عراق را ظرف هفته اول جنگ متوقف کند؛ به‌نحوی‌که صدام حسین رهبر رژیم عراق تقاضای «آتش‌بس فوری» کرد. البته به‌علت حضور نیروهای عراقی در بخشهای غرب و جنوب‌غرب ایران و اشغال مناطقی بالغ بر ۱۵،۰۰۰ کیلومتر مربع، این تقاضا مورد قبول نظام جمهوری اسلامی ایران قرار نگرفت. راهبرد (استراتژی) عملیاتی جمهوری اسلامی ایران در این سال عبارت بود از:

 

مرحله اول

 

شتاب بخشیدن به فرایند جلوگیری از پیشروی ارتش عراق و تثبیت نیروهای متجاوز؛

 

مرحله دوم

 

تقویت توان نیروهای موجود و کسب آمادگی برای اجرای عملیات متقابل و آزادسازی مناطق اشغالی.

 

همان‌طور که قبلاً هم گفته شد، مرحله اول تقریباً ظرف ۷ ـ ۱۰ روز اول نبرد عملی شد و ارتش عراق وضعیت پدافندی به‌خود گرفت، البته همچنان در پیرامون شهرهای سوسنگرد و خرمشهر به‌حمله‌های خود برای تصرف این شهرها ادامه می‌داد که سرانجام در آبان‌ماه موفق به‌اشغال بخش شمالی خرمشهر شد، ولی درنهایت نتوانست سوسنگرد را تصرف کند. در این مرحله نیروی هوایی و هوانیروز و توپخانه ارتش جمهوری اسلامی ایران برای جلوگیری از ادامه پیشروی دشمن نقش بسیار مؤثری ایفا کردند.

 

مرحلة دوم، یک‌سال طول کشید. در این مدت نیروی زمینی ارتش موفق شد لشکرهای ۷۷ پیاده خراسان، لشکر ۲۱ پیاده تهران(حمزه)، لشکر۱۶ زرهی قزوین، تیپ ۵۵ هوابرد شیراز و گروه‌های ۱۱، ۲۲، ۳۳، ۴۴ و ۵۵ توپخانه صحرایی و سایر یکان‌های پشتیبانی رزمی و پشتیبانی خدمات رزمی را در مناطق عملیاتی وارد عمل کرده و ضمن تقویت جبهه‌های جنوب، غرب و شمال‌غرب، اقدام به‌بازسازی نیروهای خود در ابعاد نیروی انسانی، آموزشی و تعمیراتی کند و توان رزمی خود را تا سطح مطلوبی ارتقاء دهد. هم‌زمان با این اقدام، نیروی زمینی دست به‌حمله‌های محدودی در جبهه‌های مختلف زد که هدف از این حمله‌ها عمدتاً کسب اطلاعات رزمی از دشمن، نشان دادن روحیه آفندی و سازش‌ناپذیری نیروهای نظامی در مقابل تجاوز دشمن، کسب تجربه عملیاتی، وارد آوردن خسارات و تلفات به‌دشمن، بهبود مواضع پدآفندی خودی و تصرف عوارض سرکوب و حساس و همچنین آزادسازی مناطق اشغالی در حد مقدور و ممانعت از استقرار دشمن در عوارض حساس زمین بود.

 

طی سال اول جنگ، نیروهای نظامی جمهوری اسلامی ایران مرکب از ارتش جمهوری اسلامی ایران و واحد‌های محدودی از سپاه پاسداران، نیروهای بسیج- البته نه در سازمان‌های راهکنشی و ساختار عملیاتی- و جهادگران جهادسازندگی بود.

 

برای تضعیف و عقب راندن دشمن اقداماتی مانند جاری کردن آب رودخانه‌های کرخه و کارون، در مواضع دشمن و یا کندن کانال و نقب‌زدن زیر مواضع دشمن برای کمک به‌فعالیت‌های دفاعی صورت گرفت.

 

یک نکته قابل اهمیت در سال اول جنگ، فعالیت‌های زیادی بود که برای سازمان دادن جبهه‌ها و قرارگاه‌های عملیاتی و سر و سامان دادن به‌وضع یکان‌ها‌ در جبهه‌ها به‌عمل آمد؛ به‌نحوی‌که ظرف کمتر از شش ماه اول جنگ، جبهه‌ها بر خلاف اوایل جنگ وضعیت مشخص و روشنی به‌خود گرفته بود و نحوة استقرار و موقعیت نیروها در هر منطقه، کاملاً برمبنای ارزیابی تهدیدات و اصول تمرکز و صرفه‌جویی صورت گرفت و این امر کمک بسیار اساسی به طرح‌ریزی‌های بزرگ و اساسی بعدی کرد.

 


 


 



کسب اعتماد به‌نفس

 

از همان ماه اول جنگ حمله به‌دشمن آغاز شد و جمعاً طی سال اول جنگ، ۴۰ عملیات آفندی در سطوح لشکر، تیپ و گردان در جبهه‌های مختلف اجرا شد. ۷۲ عملیات ایذایی و گشتی رزمی نیز به‌عمل آمد که به‌نظر می‌رسد تلفات و خسارات قابل توجهی به‌دشمن وارد کرده باشند.

 

اگرچه تعدادی از این عملیات‌ها با موفقیت همراه نبود، ولی دست‌کم توانستند روحیه تهاجمی پایدار رزمندگان ایران را به‌دشمن بعثی نشان داده و از این بابت نتایج مثبتی را کسب کنند و دشمن را به‌تغییر راهبرد از تهاجمی به‌پدافندی مجبور نمایند.

 

به طور خلاصه در سال اول جنگ، نیروهای ارتش جمهوری اسلامی ایران، سپاه پاسداران، بسیج مردمی، جهاد سازندگی، گمجن عشایری و گروه جنگ‌های نامنظم دکتر چمران ضمن ارائه یک مقاومت دلیرانه و تاریخی با کسب پیروزی‌هایی مانند: فتح تپه‌های الله‌اکبر، میمک، تپه‌های مدن آبادان، شکستن محاصره سوسنگرد و آزادسازی آن، بیرون راندن متجاوز از گیلان‌غرب و کوی ذوالفقاری آبادان و توفیق در عملیات دارخوین، توانستند تجربة رزمی خوبی به‌دست آورده، اعتماد به‌نفس قابل توجهی کسب کنند. در پایان سال اول جنگ، نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران با به‌پایان بردن مرحله طرح‌ریزی و تهیة مقدمات لازم برای شکستن محاصره آبادان، آماده اجرای عملیات‌های آفندی بزرگ شده بودند. اولین عملیات، در نخستین روزهای آغاز سال دوم جنگ با نام «عملیات ثامن‌الائمه» برای شکست محاصره آبادان با موفقیت کامل به‌اجرا درآمد.

 

در همان ماه‌های آغازین سال اول جنگ، نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی در پهنة آب‌های خلیج فارس توانست نیروی دریایی عراق را به‌طور کامل از صحنة عملیاتی خلیج‌فارس خارج کرده، این وضع را تا پایان جنگ حفظ کند.

 

نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران در همان روز اول جنگ و به‌فاصله دو ساعت پس از حمله هوایی عراق به‌پایگاه‌های آن نیرو، با دو گروه هواپیمایی شکاری بمب‌افکن فانتوم در یک اقدام تلافی‌جویانه، پایگاه‌های «شعیبه» و «کرکوک» را در جنوب و شمال عراق مورد هجوم قرار داد و در روز دوم جنگ، با اجرای یک عملیات گسترده هوایی غیرمنتظره و تحسین‌آمیز که بر اساس طرح عملیاتی به‌نام «کمان ۹۹» اجرا کرد با انجام ۱۴۰ سورتی پرواز از پایگاه‌های مختلف، اهداف راهبردی نظامی و اقتصادی متعددی را در خاک عراق درهم کوبید. این اقدام نیروی هوایی، از نظر روانی برای نیروهای خودی بسیار مفید بود و همچنین تأثیر قابل توجهی بر فعالیت‌های نظامی دشمن گذاشت.

 

نیروی هوایی در سال اول جنگ، با انجام پروازهای متعدد و دلیرانه و هدف قراردادن یکان‌های درحال پیشروی دشمن و نیز با حمله به‌مواضع پدافندی دشمن، خسارات و ضایعات سنگینی به‌آن وارد آورد و کلید فتح باب نابودی راهبرد «جنگ برق‌آسای» عراق بود.

 

با شروع جنگ، ملت ایران برای دفاع از میهن و دفع تجاوز، داوطلبانه به‌سوی جبهه‌ها شتافتند.

 

نیروهای مردمی در ماه‌های نخستین سال اول جنگ، اغلب به‌صورت تشکل‌های کوچک و پراکنده از شهرها، مساجد، محله‌های گوناگون وارد جبهه‌ها شده، درخواست اعزام به‌خطوط مقدم و درگیری با متجاوز می‌کردند.

 

ورود نیروهای مردمی به‌جنگ و حمایت‌های آنان از جبهه‌ها و پشت جبهه‌ها یکی از پدیده‌های بی‌سابقه در تاریخ ایران است. در ابتدا اگرچه این نیروها غالباً فاقد آموزش‌های اولیه رزمی بودند و سلاح و تجهیزات نداشتند، اما حضور آنان در جبهه‌ها نشان از عزم و اراده ملی داشت. این گروه‌ها دارای انگیزه‌ها و هیجانات انقلابی، اعتقادات راسخ دینی و باورهای میهن‌دوستی بودند که طبعاً هر گروه یا فردی انگیزه مختص خود را داشت. اما برآیند این خیزش عمومی، خواست‌های دینی و ملی غیورانه ایرانیان را از زن و مرد، پیر و جوان، کاسب و کارمند، بازاری و دانش‌آموز و ... متجلی می‌کرد و دلاوری‌های آنان، برگ زرینی بر افتخارات تاریخی مردم این مرز و بوم افزود.

 

کمک‌های نقدی و جنسی مردم در پشت جبهه‌ها برای حمایت و پشتیبانی از رزمندگان جبهه‌ها نقش عمده و بسزایی در سرنوشت جنگ داشت.

 

از میان نیروهای مردمی که از همان آغاز جنگ در جبهه‌ها وارد رزم شدند، چهار گروه مشخص‌تر هستند:

 

الف) سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که به‌مرور به‌یک یگان نظامی سازمان‌یافته تبدیل شد.

 

ب) گروه جنگ‌های نامنظم شهید دکتر چمران که در سال دوم جنگ به‌سپاه پاسداران پیوست.

 

پ) نیروهای بسیج که در قالب یکان‌های سپاه وارد عمل شدند.

 

ت) جهادگران جهاد سازندگی برای انجام اقدامات متنوع مهندسی و مهندسی رزمی و ساخت مواضع و خاکریزها.

 

سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در سال اول جنگ، دارای سازمان رزمی و تجهیزات قابل‌توجهی نبود و حتی پاره‌ای از اعضای شورای عالی فرماندهی سپاه با شرکت سپاه در جنگ چندان موافق نبودند و وظیفه سپاه را حفظ امنیت داخلی و برخورد با عناصر ضدانقلاب می‌دانستند، ولی گروه دیگری از اعضا معتقد بودند تهاجم عراق به‌ایران یک حرکت ضدانقلابی از سوی دشمنان جمهوری اسلامی است و سپاه باید فعالانه در این جنگ شرکت کند، اما ابوالحسن بنی‌صدر- رئیس‌جمهور و جانشین فرماندهی کل قوا- چندان موافق با تجهیز سپاه، گسترش سازمان و شرکت آن در جنگ نبود؛ ازاین‌رو تا پایان سال اول جنگ و عزل بنی‌صدر از ریاست جمهوری، سپاه باوجود دراختیارگرفتن نیروهای بسیجی نتوانست به‌سازمان رزمی قابل توجهی دست پیدا کند. اما به‌هرحال به‌صورت یکان‌های کوچک و سَبُکی در کنار نیروهای ارتش، در مناطقی از جبهه‌ها حضور داشت که اغلب از سپاه پاسداران شهر یا استان مربوطه بودند. قسمت اعظم سپاه، در مناطق کردستان درگیر عملیات جنگ‌های نامنظم داخلی بود.

 

سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در خردادماه ۱۳۶۰، در عملیاتی به‌نام عملیات «لبیک یا خمینی» که در منطقه دارخوین (۶۰ کیلومتری جنوب اهواز در شرق کارون) علیه نیروهای دشمن- که آبادان را محاصره کرده بودند- انجام داد، به‌صورت یک یگان پیاده‌نظام سبک اسلحه با حمایت هوانیروز و آتش توپخانه ارتش وارد عمل شد و طی یک عملیات غافلگیرانه ضربه سنگینی به‌یک گردان عراقی وارد کرد و آن گردان را به‌عقب راند. می‌توان گفت که این عملیات موفقیت‌آمیز مقدمه ورود رسمی سپاه در جبهه‌های جنگ به‌صورتی سازمان یافته به‌حساب می‌آید که از سال دوم جنگ به‌بعد توسعه و گسترش یافت.

 

نیروهای نامنظم شهید دکتر چمران، گروهی از عناصر داوطلب بودند که توسط افرادی از تیپ ۲۳ نیروهای ویژه و هوابرد ارتش تعلیمات نظامی، رزمی و چریکی را فرا گرفته بودند. این نیرو حداکثر حدود 200 یا 300 نفر بودند که تعدادی از فرماندهان آنان از داوطلبان ارتش بودند که توسط دکتر مصطفی چمران (وزیر دفاع وقت) سازمان داده شده، در منطقه سوسنگرد (جبهه میانی خوزستان) به‌فرماندهی شهید چمران علیه متجاوز عمل می‌کردند. شاخص‌ترین عملیات این گروه را می‌توان در شکستن محاصره سوسنگرد در آبان‌ماه ۱۳۵۹، شرکت در عملیات الله‌اکبر در کنار تیپ ۳ لشکر ۹۲ زرهی خوزستان و لشکر ۱۶ زرهی قزوین دانست. پس از شهادت دکتر چمران در دهکده دهلاویه سوسنگرد در خرداد ۱۳۶۰  و توسعه سازمان سپاه پاسداران، تقریباً در اوایل سال دوم جنگ گروه مزبور عملاً در سپاه ادغام شده، سازمان مستقل خود را از دست داد.


 


سرتیپ دوم مسعود بختیاری

 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:



  • یکتا گستر
  • قالب بلاگفا